یه سری حرف هارو خیلی وقت بود میخواستم بگم. بارها توی فکرم مرورشون کردم و فکر کنم دیگه وقتش شده که تبدیل به کلمات بشن.
از الان تا کنکور 74 روز مونده. 74 تا 24 ساعت که قراره آینده من رو مشخص کنه، 74 روزی که قراره مشخص کنه تو 40 سالگی با کیا در ارتباط باشم، کجا زندگی کنم، چقدر برای جامعه مفید باشم و...
اتفاق هایی که وابسته است بهش انقدر مهم هستن که انگار این 74 روز اصلا به چشم نمیاد. اما خوب شدنشون بستگی داره من چه جوری تمومش کنم.
هر بار که بگم خسته شدم، هربار که بگم نمیشه، هر ساعتی که بیشتر بخوابم، چند قدم دور میشم ازش. میگفت تو اگه میدونستی شب ها چه کارهایی از دستت برمیاد اصلا خواب به چشمت نمیومد.
پس ارزش داره، ارزش داره کم خوابی ها، ارزش داره خستگی ها، ارزش داره اگه این 74 روز بهم بیشتر از همیشه بهم سخت بگذره. آینده ای که پیش رومه رو این 74 روز مشخص میکنه پس ارزش داره اگه حتی اگر زمین خوردم خودم رو روی زمین بکشم اما ادامه بدم.
تمام تلاش هایی که تو این دو سال کردم بستگی داره این 74 روز رو چجوری بگذرونم. تمام سختی هایی که کشیدم رو میتونم از تنم بیرون کنم به شرطی که این 74 روز رو درست تموم کنم. همه اعتماد به نفسی که این سال ها خورد شد و هیچی نگفتم رو میتونم دوباره برگردونم به شرطی که این 74 روز رو درست تموم کنم.
این روزها بلاخره تموم میشه اما باید درست تموم بشه. من باید امسال به جای اشک ناراحتی، به چشمای مامانم نگاه کنم و اشک شوق رو تو چشماش ببینم.
این 74 روز قراره همه چی عوض کنه. پس ارزش داره. ارزش داره. ارزش داره.
دیگه بسه نرسیدن ها،دیگه بسه نشدن ها. رها کن بره هرچی بوده، رها کن تا بتونی پرواز کنی.
این پیام رو میذارم که همیشه اولین پیام اینجا باشه تا هرباراومدم یادم بیاد که ارزش داره.
تاریخ : شنبه 102/2/2 | 11:45 صبح | نویسنده : pariya | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.